ارزش قــلــم

قلم آنگاه که واژگان و كلمات را به هم ترکیب می‌کند و به هم پیوند می‌دهد، در حقیقت احساسات فرد و یا گروهی را بیان می‌کند.

قلم وقتی‌که بر صفحه کاغذ کشیده می‌شود گرچه که خود جان ندارد اما برای یک ملت جان می‌بخشد

بی‌جهت نیست که خدای قلم به این سلاح برنده‌تر از هر سلاح برنده دیگر، سوگند خورده است «ن وَ الْقَلَمِ وَ ما یَسْطُرُونَ»؛ نون، سوگند به قلم و آنچه مى‏نويسند. (قلم/۱)

در ارزش و قداست قلم همین بس که خداوند، قلم را وسیله تعلیم انسان قرار داده است. «الَّذی عَلَّمَ بِالْقَلَمِ»؛ همان كس كه به وسیله قلم آموخت. (علق/۴)

قلم در حقیقت همان نسیم روح بخشی است که مانع جدائی انسان از بیان احساساتش به صورت مکتوب می‌شود.
اگر قلم نمی‌بود، کتابت «کاتب» نبود، قلم و «کاتب» بود که توانست چون «موسی» و «عصا» در کاخ فرعون معجزه آفریند.

آری قلم است که اگر در دستان «کاتب» قرار بگیرد، ریزترین حادثه و رخ داد از چشم تیزبین «کاتب» و نوک «قلم» نمی‌افتد و به فراموشی سپرده نمی‌شود.

درود خداوند بر کاتبان زمان که متعهدانه حوادث روزمره کشور را با چشمان تیزبین رصد می‌کنند.

آری این «قلم» است و چشمان تیزبین «کاتبان» که دوردستان زخم برنداشته «خط» می‌کشند و یا دور کفش‌های جهالت و غرور «خط» کشی می‌کنند.

آری این «قلم» است و قلب محزون «کاتب» که در سوگ عزیزان خود نوحه و ماتم نویسی می‌کنند.

رسالت قلم

قلم ابزار آموختن است، آموختنی که هیچ‌گاه آموخته‌هایش از بین نمی‌رود، اگر فراموش هم شود، با مراجعه دوباره به نوشته‌ها، جبران مافات می‌گردد. «الَّذي عَلَّمَ بِالْقَلَم»؛ همان كس كه به وسیله قلم آموخت. (علق‏/۴) این وسیله گران‌سنگ و شگفت‌انگیز به همان میزان که در سعادت و نیکبختی انسان مشارکت داشته، در بدی‌ها و فتنه‌انگیزی‌های او نیز نقش مؤثر داشته و دخیل بوده است.
قلم گاهی چون مرکب چموش تند و تیز می‌شود، افسارگسیخته و بی‌پروا، افکار و منویات راکب و نویسنده خود را آشکار و برملا می‌سازد و همه‌چیز و همه‌کس را به باد انتقاد می‌گیرد؛ اما مادامی که عنان در دست چابک‌سوار تیزهوش دارد، میراث گران‌بهایش همواره محفوظ خواهد ماند و آن هنگام که از دردها و آلام بشریت و بی‌عدالتی‌هایی که بر او رفته است به رشته تحریر درآورد، قلم و صاحب قلم هر دو ماندگار و جاودانه می‌گردند.

و اگر رسالتش را به خوبی و درستی انجام نداده و درد، رنج و مصیبت‌های موجود در اطرافش را زیر خروارها کلمات و واژگان مفهوم و نامفهوم پنهان سازد، نه‌تنها قداست خود که بی‌ارزشی بودن صاحبش را به نمایش می‌گذارد.

قلم آنگاه عصیان کند و در پیشگاه ظلم و ستم سر بر آستان بندگی نساید و زنجیرهای اسارت را پاره کند، میز خطابه پابرهنگان و محرومان جامعه خویش می‌شود؛ تیتر اول محافل گشته، دهان به دهان و نسل به نسل می‌چرخد و مورد استقبال قرار می‌گیرد.
اما اگر این هنر زیبای بشر، چهره در زیر نقاب فریب و ریا پنهان کند و خود را به بهای اندک و ناچیز بفروشد، میرزا قلم مکتب‌های دروغین خواهد شد و حقایق را در میان لفاظی های خشک و بی‌روح پنهان کرده و همواره منافع صاحبان خویش را جستجو کند، عامل ریا و دو روئی، عامل تخریب و هتاکی شده و ابزاری برنده برای صاحبان زر و زور خواهد شد.

عــفــت قـــلـــم

آنگاه که خداوند قلم در دست می‌گیرد، برای خود رحمت می‌نویسد. «كَتَبَ عَلى‏ نَفْسِهِ الرَّحْمَة»؛ خداوند رحمت را برای خودش نوشته است. (انعام/۱۲) و رحمت خداوند، فراگیر و همه شمول است. وَ رَحْمَتي‏ وَسِعَتْ كُلَّ شَيْ‏ء»؛ و رحمتم همه‌چیز را فراگرفته استت.(اعراف/ ۱۵۶)

با قلم می‌توان زیباترین جمله‌ها را نوشت و می‌شود بدترین و زشت‌ترین کلمات را تحریر کرد.

قلم این ابزار با ارزش، آنگاه که در دست انسان باانصاف قرار گیرد، جز حقیقت چیزی نمی‌نویسد، هرگاه در دستان انسان عقده مند و بی‌تربیت و بی‌ادب افتد، همچون شمشیر در دست زنگی مست است که دوست و دشمن را نمی‌شناسد و همه را از دم شمشیرش می‌گذراند. دروغ نویسی، اتهام زدن‌های واهی، توهین به ارزش‌های دینی، استعمال کلمات رکیک و غیرانسانی حتی به دشمنان، اختلاف انگیزی، حرمت‌شکنی و… سبب می‌شود که قداست قلم زیر سؤال رفته و عفت آن از بین برود.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Time limit is exhausted. Please reload the CAPTCHA.